تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
نوید مگ

 بر اساس آمارهای رسمی، آمریکا همچنان با بیش از ۶۳.۳ میلیون مبتلا و بیش از ۸۶۳ هزار قربانی در صدر فهرست کشورهای درگیر با بیماری کووید-۱۹ قرار دارد.

هند نیز با آمار بیش از ۳۶ میلیون مبتلا پس از آمریکا در رتبه دوم جهانی به لحاظ میزان ابتلا قرار دارد و آمار مبتلایان به کووید-۱۹ در برزیل هم از ۲۲.۶ میلیون نفر فراتر رفته و در حال حاضر سومین کشور جهان به لحاظ بالاترین شمار مبتلایان است. همچنین پس از ایالات متحده، کشورهای برزیل با بیش از ۶۲۰ هزار و هند با بیش از ۴۸۴ هزار جانباخته، بالاترین آمار قربانیان کووید -۱۹ را در این فهرست جهانی گزارش داده‌اند.

بنابر جدول به‌روز شده در پایگاه اطلاع‌رسانی "ورلداُمتر"، شمار مبتلایان و قربانیان این بیماری در ۱۰ کشوری که طبق گزارش‌های رسمی بالاترین آمارها را تاکنون داشته‌اند تا صبح امروز (چهارشنبه) به ترتیب به شرح زیر است:

#نام کشورمجموع مبتلایانمجموع قربانیان
۱ایالات متحده۶۳,۳۹۰,۸۷۶۸۶۳,۸۹۶
۲هند۳۶,۰۷۰,۵۱۰۴۸۴,۶۵۵
۳برزیل۲۲,۶۳۰,۱۴۲۶۲۰,۲۸۱
۴انگلیس۱۴,۷۳۲,۵۹۴۱۵۰,۶۰۹
۵فرانسه۱۲,۵۷۳,۲۶۳۱۲۶,۰۵۹
۶روسیه۱۰,۶۸۴,۲۰۴۳۱۷,۶۸۷
۷ترکیه۱۰,۱۱۷,۹۵۴۸۳,۹۸۰
۸ایتالیا۷,۷۷۴,۸۶۳۱۳۹,۵۵۹
۹آلمان۷,۶۳۱,۴۵۳۱۱۵,۲۷۴
۱۰اسپانیا۷,۵۹۲,۲۴۲۹۰,۳۸۳

بر اساس این فهرست، روسیه نیز با گذشتن از آمار ۳۱۷ هزار جانباخته تاکنون بیشترین تلفات کرونا را در بین کشورهای اروپایی داشته است. با این حال انگلیس با ثبت رسمی بیش از ۱۴.۷ میلیون بیمار کرونایی، رکورد مجموع مبتلایان به این بیماری را در قاره سبز دارد.

همچنین ایران با مجموع شش میلیون و ۲۱۰ هزار و ۲۹۸ ابتلا و ۱۳۱ هزار و ۹۴۰ مورد فوت ناشی از بیماری کووید-۱۹ در رتبه دوازدهم در بین کشورهای دارای بیشترین آمار مبتلایان کرونا قرار گرفته است.

بر اساس آمار فوق در حال حاضر در ۲۰ کشور، شمار مبتلایان از رقم سه میلیون نفر عبور کرده‌ است و پس از ایالات متحده، هند و برزیل - که همچنان سه کشور رکورددار شمار مبتلایان در دنیا هستند - کشورهای انگلیس، فرانسه، روسیه، ترکیه، ایتالیا، آلمان، اسپانیا، آرژانتین، ایران، کلمبیا، اندونزی، لهستان، مکزیک، اوکراین، آفریقای جنوبی، هلند و فیلیپین نیز بیش از سه میلیون مبتلا را ثبت کرده‌اند.

به گزارش ایسنا، روند افزایش آمار ابتلا به بیماری کووید-۱۹ که تاکنون در ۲۲۲ کشور و منطقه در جهان شیوع یافته، ادامه دارد و این بیماری همچنان در دنیا قربانی می‌گیرد.

برچسب ها : ,

امتیاز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در چهارشنبه 22 دی 1400ساعت 12:47 توسط نوید مگ | تعداد بازديد : 193 |

 

 

این روزها اکثر IP‌ها به طور خودکار از طریق DHCP توسط ISP یا روتر خانگی شما اختصاص داده می‌شوند. اما ممکن است زمانی فرا برسد که بخواهید یک آدرس IP ثابت را انتخاب کنید و بخواهید آن را تغییر دهید. ممکن است شما در حال پیکربندی یک LAN خانگی هستید و نمی‌خواهید از DHCP استفاده کنید یا فقط یک آدرس IP ثابت می‌خواهید که بتوانید از خارج از خانه خود به آن دسترسی داشته باشید. در این آموزش یاد می‌گیرید که چگونه  آدرس IP را در سیستم لینوکس CentOS8 تغییر دهید.

الزامات مورد نیاز نرم افزاری

دسته

الزامات

سیستم

RedHat Enterprise Linux 8.0

موارد دیگر

دسترسی به سیستم لینوکس به صورت روت یا از طریق دستور sudo

تغییر IP در لینوکس CentOS با رابط کاربری گرافیکی

ساده‌ترین راه برای تغییر آدرس IP خود در  CentOS 8استفاده از پنجره تنظیمات گنوم است. به تنظیمات بروید و آخرین ورودی در پنل سمت چپ «Network» است. روی «Network» کلیک کنید و روی دکمه چرخ کنار کارت شبکه خود کلیک کنید.

قوی ترین سرویس میزبانی وبسایت با خرید سرور اختصاصی لینوکس

با این کار پنجره دیگری با پنج تب ظاهر می‌شود که یکی از آنها «IPv4» است. روش «IPv4» را روی «Manual» تنظیم کنید و آدرس IP استاتیک، نت‌باکس (Netmask)، گیت‌وی (Gateway) و سرور DNS خود را در فیلدهای مربوطه وارد کنید. اگر بخواهید از «IPv6» استفاده کنید دقیقاً همین روش انجام می‌شود. وقتی کارتان تمام شد «Apply» را بزنید.

تغییر IP در لینوکس CentOS با واسط خط فرمان

می توانید با تغییر فایل پیکربندی مربوطه برای هر کارت شبکه، آدرس IP خود را به صورت دستی تغییر دهید. ابتدا با فراخوانی «ifconfig» در پنجره ترمینال، نحوه نام گذاری کارت‌های شبکه خود را ببینید:

$ ifconfig

or

$ ip a

خروجی یک اتصال سیمی باید نام کارت شبکه شما را چیزی شبیه «ens33» نامیده باشد. برای ویرایش جزئیات این اتصال شبکه، فایل پیکربندی کارت را ویرایش کنید:

# nano /etc/sysconfig/network-scripts/ifcfg-ens33

دو کار وجود دارد که باید در اینجا انجام دهید. ورودی «BOOTPROTO» از را ویرایش کنید:

BOOTPROTO=dhcp

to

BOOTPROTO=static

و سپس خطوط زیر را به انتهای فایل یا درست بعد از خط «BOOTPROTO» اضافه کنید:

IPADDR=192.168.1.5

NETMASK=255.255.255.0

GATEWAY=192.168.1.1

IPهای مربوط به «IPADDR»، «NETMASK» و «GATEWAY» را با آی پی‌هایی که برای شبکه خود می‌خواهید، جایگزین کنید. سپس فایل را با «Ctrl+X» ذخیره کنید. سرورهای نام در فایل /etc/resolv.conf قرار دارند، بنابراین در صورت نیاز آن را نیز ویرایش خواهیم کرد:

# nano /etc/resolv.conf

نیم سرور را به چیزی شبیه مورد زیر تغییر دهید:

nameserver 8.8.8.8

این مورد که یکی از سرورهای DNS گوگل است. فایل را با «Ctrl+X» ذخیره کنید. اکنون فقط باید شبکه را مجدداً راه اندازی کنید تا این تغییرات اعمال شوند. می‌توانید این کار را با خاموش کردن آن انجام دهید:

$ nmcli networking off

سپس دوباره عبارت زیر را اعمال کنید:

$ nmcli networking on

کلام آخر

راه اندازی شبکه و آوردن سرورها به شبکه، نیاز به مدیریت اصولی دارد. برخی موارد، این وظایف با استفاده از DHCP (پروتکل پیکربندی شبکه پویا) به صورت خودکار اجرا می‌شوند که وظیفه تخصیص آدرس IP به دسکتاپ/سرورها را بر عهده دارد. اما، اگر به سازمان‌های بزرگ‌تر بروید، از IP ثابت (دستی) برای جلوگیری از مشکلات شبکه به دلیل در دسترس نبودن سرورهای DHCP استفاده می‌کنند. در این زمان، تغییر IP در لینوکس CentOS کاری ضروری خواهد بود.

برچسب ها : ,

امتیاز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در چهارشنبه 22 دی 1400ساعت 12:46 توسط نوید مگ | تعداد بازديد : 1417 |

 خبرآنلاین: این روز‌ها خاورمیانه آبستن حوادث است و گویی درد زایمانی را پشت سر می‌گذارد و اینکه کی فارغ شود و چگونه و چه طور؟ زمان مشخص خواهد کرد. وضعیت لبنان، سوریه شمال عراق و اعتراضات این کشور و صلح کشور‌های خلیج فارس و برخی کشور‌های عربی از جمله سودان با اسرائیل نیز مزید بر علت شد و ناظران را بر آن داشت که بگویند خاورمیانه در آرامش پس از طوفان به سر می‌برد. پس از شهادت سردار سلیمانی برخی از رسانه‌های عربی خلیج فارس با رهبری عربستان سعودی پروپاگاندای رسانه‌ای برای ضعف مقاومت و گروه‌های تحت حمایت ایران به راه انداختند با این هدف که ایران را به همراه کارزار آمریکا به زعم خود فشار حداکثری را برای واشنگتن جبران کنند. اما اینطور از آب در نیامد شواهد در عراق و حوادث منطقه نشان می‌دهد که مقاومت نیرومند‌تر از همیشه به هدف خود یعنی مبارزه با تروریسم تکفیری و خروج آمریکا از منطقه مشغول است. دراینباره سردار حسین علایی در گفتگویی به این موضوعات پرداخته است.

جریان مقاومت پس از سردار سلیمانی را در منطقه چگونه می‌بینید؟

جریان مقاومت در بین بخشی از مردم ساکنین کشور‌های همجوار ایران و کشور‌های پیرامون منطقه اشغالی فلسطین وجود دارد. بخش‌هایی از دولت در کشور‌های لبنان و سوریه و عراق نیز همسو با جریان مقاومت هستند و نگران برنامه‌های اسرائیل برای سلطه بر منطقه هستند. البته افرادی مثل شهید قاسم سلیمانی نقش خودشان را در گسترش توان مقاومت دارند. حاج قاسم توانست در دوره فرماندهی نیروی قدس به بخشی از خواسته‌های مردم کشور‌های عراق و لبنان و سوریه و فلسطین و یمن پاسخ دهد و به آن‌ها برای دفاع در برابر اسرائیل و مقابله با نفوذ آمریکا کمک کند. ولی در هر صورت هر فردی تاثیر و نفوذ خودش را در توسعه فکر مقاومت در برابر اسرائیل دارد.

برای مقابله با نفوذ آمریکا و اسرائیل در مسائل منطقه ای، ایران دارای تشکیلات و سازمان مشخص است که سعی می‌کند با کمک آن به دولت‌هایی که درگیر مشکلات ناشی از تروریسم اسرائیل و داعش هستند کمک کند؛ بنابراین هر سازمان و ساختاری کار خودش را انجام می‌دهد و با گذشت زمان توانا می‌شود. حال ممکن است یک زمانی در راس چنین سازمان و ساختاری، فردی مثل سردار قاسم سلیمانی قرار گیرد و یک زمانی هم طبیعتاً افراد دیگری قرار می‌گیرند. به نظر من نفوذ منطقه‌ای ایران بیشتر فرهنگی و مذهبی و تاریخی و ژئوپلیتیکی است و مسائل مربوط به جریان مقاومت نیز به همان صورت قبل برقراراست و دارد کار خودش را انجام می‌دهد. البته ترور سردار سلیمانی یک ضایعه بزرگی برای جریان ضد تروریسم بود، ولی ظرفیت ایران بسیار بزرگ است و توانمندی‌های جمهوری اسلامی خیلی از این نقایص را جبران می‌کند.

این روز‌ها شاهد توئیت‌های پی در پی رهبر جریان صدر عراق هستیم که خبر از اختلاف شیعی شیعی می‌دهد. این اختلاف تازه است یا اینکه تا چه اندازه ممکن است زنگ خطر باشد؟

اگر منظور شما اختلاف بین گروه‌های مختلف شیعیان هم در عراق و هم در لبنان از اول جریانات شیعه دارای تفکرات و نگرش‌های مختلف نسبت به مسائل سیاسی و تحولات منطقه‌ای بوده اند و اینجور نبوده است که همه آن‌ها دارای یک نوع موضع و از جریان واحدی باشند. مهم این است که در مسائل اساسی و دفاع از کیان اسلام هماهنگ و همسو باشند. حتی در زمان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، یک وقتی آقای سید محمد باقر حکیم به قم رفت تا برای عراقی‌های مقیم قم سخنرانی کند جریان صدری‌های داخل ایران به مواضع سیاسی وی اعتراض کرد و سخنرانی او را بهم ریختند؛ بنابراین جریان شیعه در عراق و در لبنان دارای گرایش‌های مختلفی هستند و هرکدام نیز پایگاه‌های اجتماعی خود را دارند و نفوذ آن‌ها در دولت هم به احزاب متعدد بستگی دارد. به هر حال چندین جریان سیاسی در این کشور‌ها وجود دارد که ارتباط همگی آن‌ها با ایران خوب است. طبیعتاً فرمانده نیروی قدس هر کسی که باشد به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران برای همسوسازی این گروه‌ها برای افزایش همکاری بین آن‌ها تلاش می‌کند.

اتهام زنی از خلقیات غیراسلامی است که متأسفانه در بین بعضی از افراد و گروه‌ها و جریانات سیاسی وجود دارد. عدم تحمل تفاوت‌ها و عقاید مختلف و گروه‌های متفاوت از آفات احزاب و دسته بندی‌های سیاسی و فکری است.

اختلافی که بین جریان شیعی در عراق خیلی پررنگ شده همکاری با کشور‌های غربی است که یکدیگر را متهم می‌کنند.

یک نگرشی در بین برخی افراد و احزاب وجود دارد که هر نوع ارتباط با خارجی‌ها را بد تلقی می‌کنند و از آن تصور وابستگی دارند. این نوع نگاه در بسیاری از کشور‌ها وجود دارد و از دید خیلی‌ها کار کردن با خارجی‌ها برای اهداف سیاسی بد است. مثلا آقای حکیم تا حدودی معتقد به مراوده با امریکا برای مقابله با صدام بود و در زمان صدام با ایران هم هماهنگ بود. شنیده ام که گاهی او به ایران نیز می‌گفت که شما مراوده کمی با امریکا داشته باشید تا ایران را از شرّ آن حفظ کنید. اما جریان شهید صدر، چون بیشتر در داخل عراق در حال مبارزه با رژیم صدام بودند خیلی به این نوع مراوده‌ها اعتقاد نداشتند. شاید به این دلیل مقداری یک دیگر را متهم می‌کنند. به نظر من اتهامات آن‌ها بیخود است؛ بهتر است بگوییم که نگاه و تاکتیک‌های آن‌ها با هم متفاوت است، ولی این اتهاماتی که به هم می‌زنند درست نیست. معمولا در اتهام زنی‌ها مسائل مربوط به رقابت و قدرت سیاسی هم مطرح است. ولی الان هم در عراق و هم در لبنان هماهنگی بین شیعیان نسبت به ۳۰ سال پیش خیلی بیشتر و بهتر است. اگر خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی را از سال ۶۵ به بعد بخوانید می‌بینید یکی از کار‌هایی که ایران دائما در لبنان انجام میداده، این بوده است که چگونه بین جریان امل و جریان حزب الله و جریانات مختلف شیعه در لبنان هماهنگی ایجاد کند، در عراق هم در سال‌های اخیر همینطور بوده است.

امام موسی صدر این کار را می‌کرده است؟

امام موسی صدر معتقد به ارتباط نزدیک شیعه با تمام جریانات فکری و مذهبی مانند سنّی‌ها و طوایف مختلف مسیحی بوده است. زمانی که امام موسی صدر در لبنان فعال بودند تازه جامعه شیعه تا حدودی در آن کشور قدرت گرفت. تا قبل از آن اصلا جریان شیعه گرچه بزرگترین اقلیت جمعیتی بود، ولی در قدرت سیاسی لبنان خیلی مطرح نبود. امام موسی صدر که در زمان آیت الله العظمی بروجردی از قم به لبنان رفت، حرکت المحرومین را درست کرد و شیعه یواش یواش دارای یک نوع توانمندی سیاسی شد و ایشان مجلس اعلای شیعه لبنان را درست کرد. از این زمان حیات سیاسی شیعیان در لبنان به صورت جدی شروع شد، ولی جریانات سیاسی داخل شیعه در آن زمان تا حدود زیادی یکپارچه بود. اما بعد از شهادت یا مفقود شدن امام موسی صدر و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در داخل لبنان نیز جریانات مختلف شیعه به وجود آمد، مثلا جریان امل یک جریان بود که از قبل وجود داشت، بعداً در امل انشعاب بوجود آمد و سپس جریان حزب الله به وجود آمد که خیلی موفق بود. به هر حال جریانات مختلف سیاسی و فکری شیعه مثل سید فضل الله در لبنان فعال بودند. اما به نظر میرسد که الان هماهنگی بین این جریانات در عراق و لبنان نسبت به ۳۰ سال پیش خیلی بهتر و بیشتر شده است.

رسانه‌های خارجی و معاند و بعضا وابسته به سعودی و اسرائیل این روز‌ها با پروپاگاندا خبر از ضعف مقاومت می‌دهند. به نظر می‌رسد که این حملات رسانه‌ای ناشی از قوی‌تر شدن حزب الله است. نظر شما چیست؟

من معتقد هستم که اینگونه نیست. حزب الله قدرت اصلی بازدارندگی لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل است. حزب الله ستون فقرات توان دفاعی کشور لبنان است. اگر اسرائیل احساس می‌کرد که حزب الله ضعیف است داخل لبنان علیه حزب الله عملیات انجام میداد. حزب الله تا کنون توانسته است تمامیت ارضی لبنان را حفظ کند، حزب الله توانست ارتش اشغالگر اسرائیل را از جنوب لبنان بیرون کند. ارتش جنوب لبنان را که اسرائیلی‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با بکارگیری شیعیان فقیر درست کرده بودند، حزب الله منهدم کرد و به حیات آن خاتمه داد. اسرائیل زندان خیام را در جنوب لبنان احداث کرده بود و لبنانی‌ها و فلسطینی‌های مبارز را وقتی ارتش اسرائیل می‌گرفت، آن‌ها به آنجا می‌برد و در خاک لبنان زندانی می‌کرد. حزب الله این زندان را تصرف کرد و آن را به موزه جنایات اسرائیل تبدیل کرد؛ بنابراین حزب الله توانست صلح و آرامش را برای همه مردم لبنان به ارمغان بیاورد و تمام این سرزمین‌های اشغالی را حزب الله آزاد کرده است. این اقدام را مقایسه کنید با سرزمین‌های اشغالی جولان در سوریه که اخیراً آمریکا آن‌ها را به اسرائیل بخشید. اگر سوریه هم ظرفیتی مثل حزب الله را داشت، سرزمین‌های جولان را آزاد می‌کرد.

صلح اسرائیل و عرب‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟ چون بعضی‌ها معتقد هستند که این محاصره ایران است و یک تاکتیکی برای نفوذ به داخل کشور.

رسمی شدن رابطه کشور‌هایی مانند امارات و بحرین با اسرائیل در واقع باز کردن راه تسلط سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی اسرائیل بر کشور‌های عربی است. این کشور‌ها هیچگاه با اسرائیل قهر نبوده اند که حالا بخواهند صلح کنند. اگر آن‌ها طرفدار فلسطین بودند سرزمین‌های فلسطین غصب نمی‌شد و اسرائیل قدرت اول نظامی در بین کشور‌های عربی نمی‌شد. کشور‌های عربی می‌خواهند هدیه‌ای را به ترامپ بدهند تا در انتخابات آینده ریاست جمهوری پیروز شود و فشار بر ایران را افزایش دهد. امارات و بحرین فکر می‌کنند که اگر حمایت آمریکا را از خود نداشته باشند، مردم به سمت دموکراسی خواهند رفت و در آن صورت تغییرات اساسی در نظام‌های سلطنتی کشور‌های عربی بوجود خواهد آمد و این امیران دیگر بر سر قدرت نخواهند بود.

اما اسرائیل یک کشور بسیار کوچکی است و این قدرت را ندارد که توانمندی نظامی اش را به سرزمین‌های دیگر توسعه و گسترش دهد و ارتش خود را در همه جا پخش و پلا کند. می‌شود اینطور نگاه کرد که زمانی که ارتشی زیاد گسترش سرزمینی پیدا کند بزرگترین ضعف برایش ایجاد می‌شود و این بهترین فرصت برای فلسطینی هاست.

منظورتان این است که از یک جهت برای ایران امتیاز مثبت است؟

خیر. منظور این است که اینطور نیست که اسرائیل بتواند ایران را از طرف عرب‌ها محاصره کند. در حال حاضر از نظر تاکتیکی ظرفیت ایران برای مقابله با تهدیدات اسرائیل افزایش پیدا کرده است. سران بعضی از کشور‌های عربی مثل عربستان، اردن، مصر و امارات از سالیان دراز با اسرائیل همراه و هماهنگ بوده اند و هیچگاه با فلسطینی‌ها نبوده اند. اما الان فقط این روابط و کارهایشان علنی شده است. این را هم ترامپ بخاطر انتخابات و اینکه بخواهد بگوید من موفقیت داشتم این‌ها را وادار کرده است تا روابطشان را علنی کنند وگرنه این‌ها شاید خودشان خیلی علاقه‌مند نبودند که این روابط علنی شود. این‌ها دوست داشتند که این روابط به صورت مخفی برقرار باشد، اما الان مجبور شده اند که آن را علنی کنند. این رابطه اسرائیل با عرب‌ها برای الان نیست و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رابطه مصر و اردن با اسرائیل برقرار بوده است و عربستان و امارات هم با مصر و اردن چفت بوده اند و هیچگاه با فلسطین همراه نبوده اند؛ بنابراین این اتفاقی بوده است که امریکایی‌ها از قدیم دنبال می‌کردند که پول عربستان را درجهت کمک به اسرائیلی‌ها استفاده کنند و الان آن را علنی کرده اند. امارات از ۱۰ سال پیش با اسرائیل روابط اطلاعاتی و امنیتی و هم روابط تجاری داشته است. بسیاری از شرکت‌های اسرائیلی در امارات با اسم مستعار فعال بوده اند و از سالیان دراز با امارات کار می‌کردند.

شما که این تحلیل را رد می‌کنید؛ تحلیل خودتان از این عادی سازی روابط چیست؟

من معتقد هستم که راهبرد اسرائیل افزایش شکاف بین کشور‌های عربی بویژه عربستان با ایران است. اسرائیل نگران برقراری رابطه سیاسی عربستان با ایران و کاهش اختلافات این کشور با جمهوری اسلامی ایران است. همکاری ایران و عربستان می‌تواند کمک بزرگی به فلسطینی‌ها و دور کردن سایه تهدید اسرائیل از کشور‌های عربی باشد. از طرفی امریکایی ها، چون قدرت افزایش حضور نظامی در خاور میانه را از دست داده اند به دنبال این هستند که پیوند بین اسرائیل و کشور‌های عربی را توسعه دهند تا به این طریق بتوانند همچنان کشور‌های عربی را در مدیریت خودشان داشته باشند. الان امریکایی‌ها نمی‌توانند نیرو‌های جدیدی در عراق یا افغانستان یا امارات و عربستان اضافه کنند و نمی‌توانند پایگاه‌های نظامی خود را توسعه دهند، چون هزینه‌های زیادی را که امریکایی‌ها ظرف سال‌های دراز گذشته برای توسعه پایگاه‌های نظامی در این منطقه کرده اند به گونه‌ای بوده است که صدای ترامپ هم قبل از انتخابات قبلی در آمده بود، او می‌گفت که آمریکا ۷ هزار میلیارد دلار در این منطقه برای جنگ‌های بی حاصل هزینه کرده است؛ بنابراین این‌ها دیگر قادر نیستند که این نوع هزینه‌ها را ادامه دهند و نمی‌توانند به سیاست قبلی خود ادامه دهند. حتی دنبال صلح با طالبان هستند تا نیرو‌های خود را از افغانستان خارج کنند. اما امریکایی‌ها معتقد به مدیریت جهانی هستند، آن‌ها می‌خواهد منطقه خاورمیانه را از طریق پول عربستان و سایر کشور‌های پولدار عربی و توسعه روابط سیاسی اسرائیل با آن‌ها مدیریت کنند. اگر امریکا با این کشور‌ها کاری نداشته باشد، بهترین استراتژی کشور‌هایی مانند عربستان و امارات و بحرین و عراق، توسعه روابطشان در همه حوزه‌ها با ایران است، ولی امریکایی‌ها برای اینکه این توسعه روابط اتفاق نیفتد اسرائیل را وسط آورده اند که از طریق پیوند دادن آن‌ها با اسرائیل، امریکایی‌ها بتوانند هم آن‌ها را مدیریت کنند و هم پول آن‌ها را دریافت کنند.

امریکایی‌ها دنبال این هستند که تمام سلاح‌های کشور‌های عربستان و امارات را تامین کنند و پولشان را بگیرند. اما آن سلاح‌ها در کمک به سیاست‌های امریکا و اسرائیل به کار رود نه برای دفاع از خودشان.

نکته بعدی این که این‌ها با این همه امکاناتی که دریافت کرده اند در یمن تا کنون نتوانسته اند مساله را حل کنند، یمنی‌ها از ضعیف‌ترین اقشار مردم عرب در منطقه هستند، ولی عربستان و امارات در یمن ارتش خود را وارد کردند، اما نتوانستند موفقیتی کسب کنند و جلو بروند؛ بنابراین من فکر می‌کنم مساله اصلی سیاست امریکا و اسرائیل برای توسعه شکاف بین کشور‌های عربی با ایران است. امریکایی‌ها به دنبال این هستند که امنیت اسرائیل را از طریق گسترش روابط با اعراب افزایش دهند و دوم اینکه می‌خواهند کشور‌های عربی منطقه را با پیوند دادن عربستان و امارات و بحرین به اسرائیل بهتر مدیریت کنند و فاصله آن‌ها با ایران را به طور مرتب افزایش دهند.

آیا ما می‌توانیم بگوییم که نفوذ اسرائیل در منطقه مساله‌ای مهم است؟

نفوذ اسرائیل در کشور‌های عربی بسیار مهم است. امید است مردم این کشور‌ها بتوانند دولت‌های خود را هشیار کنند تا از این روند خطرناک جلوگیری شود. اما یک نکته استراتژیک عرض می‌کنم. اسرائیل به صورت مستقل قابلیت بقاء ندارد به این دلیل که سرزمین بزرگی ندارد و جمعیت یهودی زیادی هم ندارد. از طرفی به صورت تاریخی تمام عرب‌های منطقه از نظر ذهنی و فکری مخالف تشکیل اسرائیل بوده و به دنبال اضمحلال آن هستند. حتی اگر دولت هایشان بهترین روابط را با اسرائیل برقرار کنند، عمده آن‌ها با سلطه اسرائیل توافق ندارند. اسرائیل همیشه خودش را در محاصره عرب‌ها می‌بیند. هر حکومتی در بین کشور‌های عربی باشد فرقی نمی‌کند که این حکومت به امریکا وصل است یا به روسیه وصل باشد یا مستقل باشد، اسرائیلی‌ها آن‌ها را علیه خودشان می‌بینند و این مساله مهم اسرائیلی‌ها است.

با پیروزی انقلاب اسلامی توسعه سرزمینی از اسرائیل گرفته شده است، چون تا روز پیروزی انقلاب اسلامی، اسرائیلی‌ها همیشه پیشرفت سرزمینی در کشور‌های عربی داشته اند، آن‌ها جنوب لبنان را گرفته بودند و شعار از نیل تا فرات را سر می‌دادند، ولی از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شده است تا الان اسرائیلی‌ها دیگر نتوانسته اند پیشرفت سرزمینی کنند و سرزمین دیگری را اشغال کنند، بنابراین اسرائیلی‌ها به فکر توسعه سیاسی و اقتصادی افتاده اند، یعنی در کشور‌های عربی نفوذ سیاسی و اقتصادی بکنند و در تصمیم گیرندگان کشور‌های عربی نیز نفوذ کنند و افزایش توسعه اطلاعاتی و سیاسی داشته باشند و این کار‌ها را هدف اصلی خود قرار داده اند تا با کمک امریکایی‌ها به این اهداف برسند و دارند از این طریق مسائلشان را دنبال می‌کنند.

بحث را با عراق تمام کنیم. این روز‌ها الکاظمی بسیار خبرساز شده خصوصا سفرش به واشنگتن و قرارداد‌هایی که با مصر و اردن بست مقداری رسانه‌ها خلاف جهت صحبت کردند که الکاظمی از ایران روی برگردانده است تحرکات الکاظمی و عراق را چه طور تحلیل می‌کنید؟

کشور عراق دراشغال امریکا است. هر نخست وزیری که روی کار می‌آید نخست وزیری است که زمانی که می‌خواهد از کشور خود با هواپیما پرواز کند تا امریکا اجازه ندهد نمی‌تواند حتی پرواز کند، چون آسمان عراق در اختیار امریکا است و اینگونه نیست که یک هواپیما بتواند آنجا بدون توافق امریکا از جایی به جایی برود؛ بنابراین نخست وزیر عراق می‌داند که یک نخست وزیر قدرتمند نیست و باید رعایت آمریکا را بکند تا امریکایی‌ها او را بپذیرند و او بتواند برسر مسند خویش باشد، بنابراین طبیعی است که نخست وزیر به دنبال رفتن به امریکا و صحبت کردن با رئیس جمهور امریکا باشد. حتی در دوره قبل دیدید که رئیس جمهور امریکا به عراق آمد و اصلا با نخست وزیر و رئیس جمهور عراق در بغداد دیدار و صحبت نکرد؛ بنابراین کار‌هایی که الان الکاظمی می‌کند برای این است که اعتماد ترامپ را جلب کند. اما هم کاظمی و هم دیگران باید توجه داشته باشند که عمر نخست وزیری در عراق طولانی نیست، چون عراق یک کشور چند پارچه‌ای است و دارای انسجام سیاسی و قومی نیست و اختلافات سیاسی در آنجا خیلی زیاد است.

عراق برای توسعه اقتصادی خودش و برای رفاه مردم خودش یک راه بیشتر ندارد و آن این است که خودش را از نظر ژئوپلیتیکی و از نظر اقتصادی با ایران پیوند بزند. اگر پیوند‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی عراق با ایران افزایش یابد، امنیت و توسعه اقتصادی در آنجا پایدار می‌شود و این به نفع امنیت ملی عراق در دراز مدت است.

سیاست ایران نیز بر این است که استراتژی وابستگی متقابل ایران و عراق را تعریف کند و آن را اجرایی کند. پس ما نیاز به این نداریم که در عراق نفوذ داشته باشیم، بلکه نیاز داریم تا ایران و عراق از نظر ظرفیت‌های اقتصادی و فرهنگی و از نظر ژئوپلیتیکی به هم پیوند بخورند.

مثلا راه عراق به دریا‌های آزاد خیلی محدود است و ایران می‌تواند ۲ بندر بزرگ در خلیج فارس با سرمایه گذاری‌های بخش خصوصی بسازد و این ۲ بندر فقط به کالا‌های عراقی خدمات بدهند، یعنی عراق هرچه کالا می‌خواهد از این بنادر صادر کند و هرچه کالا هم می‌خواهد از این بنادر وارد کند و از طریق راه آهن به کشورش ببرد. یعنی دو کشور تجارت خود را با هم چفت کنند و به هم پیوند بزنند.

اگر استراتژی وابستگی متقابل را ایران و عراق با هم عمل کنند هر دو کشور قوی می‌شوند و این می‌تواند مشکلات عراق را برای آینده دراز مدت حل کند. الان حدود ۲۰ سال از اشغال عراق می‌گذرد و عراق نتوانسته است حتی مشکل برق خود را حل کند با اینکه یکی از پولدار‌ترین کشور‌های منطقه است و بیشترین نفت را می‌فروشد، اما، چون مسیری که دارند می‌روند بدون پیوند خوردن اقتصادشان با ایران است، مسائلشان را حل نمی‌کند و آن‌ها باید بتوانند چنین کاری را بکنند. این راهبرد خیلی از مسائل و مشکلات مردم عراق را حل می‌کند. فرض کنید عراق با اردن و عربستان و .. هر کاری میخواهد انجام دهد، هیچکدام جای ایران را نمی‌گیرند؛ ایران و عراق از نظر جغرافیایی کنار هم هستند و جمعیت عراق و ایران در نزدیک مرز‌های طرفین است و این‌ها اگر بتوانند با هم مبادلات تجاری بکنند، می‌توانند کالا‌های بسیار ارزان و کم هزینه و ارزشمند را خرید و فروش کنند مثلا انتقال هندوانه و میوه و محصولات مختلف از دزفول به عراق فاصله اش کمتر است تا بخواهد از دزفول به تهران بیاید. تمام محصولاتی که در خوزستان به عمل می‌آید فاصله اش تا عراق خیلی نزدیک است. از نظر بنادر هم اگر عراقی‌ها بتوانند از بنادر ایران بیشتر استفاده کنند برای آن‌ها خیلی نزدیک‌تر است تا بخواهند از بنادر سایر کشور‌ها استفاده کنند.

برچسب ها : ,

امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در شنبه 16 اسفند 1399ساعت 2:38 توسط نوید مگ | تعداد بازديد : 273 |

 مدیرعامل صرافی کراکن پیش بینی کرد قیمت بیت کوین تا ۱۰ سال اینده به یک میلیون دلار هم برسد.

به گزارش ایسنا به نقل از بلومبرگ، جسی پاول- مدیرعامل صرافی کراکن- با اشاره به اینکه ارزهای ملی به شکل فعلی خود نشان داده اند که دارای ضعف های زیادی هستند، پیش بینی کرد بیتکوین روزی به ارز غالب در مبادلات جهانی تبدیل شود. وی افزود: به نظرم چیزی که از طرفداران بیتکوین می شنوید این خواهد بود که بیتکوین تا ماه خواهد رفت، تا مریخ خواهد رفت و در نهایت هم به ارز غالب جهانی تبدیل خواهد شد.  

اشاره پاول به این گفته ایلان ماسک- بنیان گذار تسلا است که گفته بود دوج کوین تا ماه خواهد رفت.  

به گفته پاول، در کوتاه مدت مردم شاهد این هستند که ارزش بیتکوین در حال پیشی گرفتن از طلا است در نتیجه در ۱۰ سال آینده امکان رسیدن بیتکوین به قیمت یک میلیون دلار هم وجود دارد. طرفداران بیتکوین، این ارز را جایگزین خوبی برای ارزهای فیات می دانند.  

اگرچه قمت بیتکوین در آخرین دور معاملات به زیر ۵۰ هزار دلار کاهش یافته اما ارزش آن طی یک سال اخیر بیش از ۷۰ درصد افزایش یافته است. گری گنزلر- گزینه پیشنهادی بایدن برای ریاست کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا- گفته است بازار ارزهای دیجیتالی مکان ایده آلی برای انجام امور مجرمانه هستند و دخالت در این بازارها یک چالش اساسی برای دولت محسوب می شود.  

 
 
 

برچسب ها : ,

امتیاز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در شنبه 16 اسفند 1399ساعت 2:37 توسط نوید مگ | تعداد بازديد : 259 |

 

به گفته بیشتر مسئولان ارتباط دو سویه دانشگاه‌ها با صنعت گامی موثر جهت شکوفایی اقتصاد کشور خواهد بود.

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، امروزه رابطه مستقیمی میان پیشرفت تکنولوژی و رشد همه جانبه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیده می‌شود و باید گفت که تکنولوژی عامل اصلی ایجاد ثروت و توانایی در هر کشور است و باعث توسعه ملی می‌شود.

انسان، ماشین، سازمان و اطلاعات ۴ رکن اساسی تکنولوژی هستند که ارتباط آن‌ها با یکدیگر منجر به تولید ناخالص ملی و توسعه اقتصادی خواهد شد و از بین موارد گفته شده انسان نقش مهم و کلیدی در پیشبرد همه جانبه کشور دارد؛ چرا که استفاده از باکیفیت‌ترین ماشین آلات و فناوری‌ها بدون داشتن نیروی انسانی ماهر و متخصص امکان پذیر نیست و همین عامل باعث می‌شود تا جایگاه دانشگاه‌ها بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.

دانشگاه مکان مهمی برای پرورش تکنسین‌های ماهر به شمار می‌رود و اگر این متخصصان بتوانند بعد از فارغ التحصیلی دانش و مهارت خود را در عرصه تولید و صنعت بکار ببرند منجر به پیشرفت و توسعه همه جانبه کشور خواهند شد، از این رو تعامل دو سویه دانشگاه، صنعت و جامعه به راحتی در هر کشوری می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در میزان پیشرفت فناوری و اقتصاد آن کشور داشته باشد.

دانشگاه‌ها به منظور تعامل و ارتباط بیشتر با صنعت و جامعه وظایف مهمی از جمله آموزش دانشجویان و آماده کردن آن‌ها برای ورود به فضای کار، رفع نیاز‌های تحقیقاتی حوزه صنعت و به روز کردن آن ها، بازنگری سرفصل‌های دروس و افزایش کلاس‌های عملی را بر عهده دارند و در مقابل حوزه صنعت نیز باید به منظور ارتباط موثرتر و بیشتر با جامعه علمی با استفاده از فناوری و مهارت دانش آموختگان دانشگاهی و محققان در تولیدات خود بازار کار مناسب را برای آن‌ها فراهم کند.

به گفته بیشتر مسئولان امروزه فاصله بسیار زیادی بین ظرفیت علمی کشور با نیاز‌های حوزه صنعت دیده می‌شود که باید شکاف موجود با تعامل بیشتر صنایع و مراکز علمی و دانشگاهی پر شود.

در حال حاضر دانشگاه‌های کشور بر انتقال دانش تاکید زیادی دارند، اما شاید آموزش‌های ارائه شده به اندازه کافی کارساز نباشد که این دانشجویان بتوانند بعد از فارغ التحصیلی جذب بازار کار متناسب با رشته تخصصی خود شوند یا شاید مهارت کافی را برای فعالیت در حوزه صنعت نداشته باشند.

لزوم ارتباط دو سویه دانشگاه‌ها با شرکت‌های دانش بنیان 

سعید یزدان دوست رئیس دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی، درباره ایجاد ارتباط دو سویه بین دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش بنیان و صنعت اظهار کرد: مرکز رشد دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی ارتباط قوی با خود دانشگاه دارد.

او افزود: بیشتر استادان دانشگاه و شرکت‌های دانش بنیان ارتباط دو سویه‌ای با یک دیگر دارند که همین عامل زمینه رشد آن‌ها را در صنعت افزایش می‌دهد و آینده همه جانبه کشور را توسعه می‌بخشد.

یزدان دوست تصریح کرد: با ارتباط دو سویه میان شرکت‌های دانش بنیان و دانشگاه‌ها می‌توان از ایده‌های خلاقانه جوانان ایرانی برای خدمت به جامعه یا تبدیل آن‌ها به دستاورد علمی استفاده کرد و از این رو باید از این فرایند، پشتیبانی قوی شود تا همانند شرکت‌های دانش بنیان بتوانیم خدمات همه جانبه‌ای به کشور ارائه دهیم.

رئیس دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی گفت: توانسته ایم صندوق نوآوری و شکوفایی را داخل دانشگاه تاسیس کنیم تا ارتباط آن با دانشگاه باعث تقویت ارتباطات دو سویه میان فعالان دانشگاه با شرکت‌ها دانش بنیان شود، همچنین تاسیس این صندوق به مثابه یک پشتیبان مالی باید فعالیت‌های موثری را در این زمینه از خود نشان دهد و حامی فعالانی باشد که در زمینه تجاری سازی، تحقیق و پژوهش‌های موثری از خود به نمایش می‌گذارند.

او ادامه داد: هدف گذاری دانشگاه‌های بزرگ این است که فعالیت در صنعت را تنها در حوزه برقراری ارتباط نبینند، بلکه آن را ساز و کاری برای دستاورد فناورانه در جامعه عنوان کنند؛ بنابراین باید نسبت به این موضوع توجه ویژه‌ای شود.

ارتباط ۲۵ درصدی پایان نامه‌ها با صنعت

محمد سعید سیف، مدیرکل دفتر ارتباط با صنعت و جامعه وزارت علوم در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی،  با اشاره به ارتباط ۲۵ درصدی پایان نامه‌ها با صنعت، اظهار کرد: ارتباط ۲۵ درصدی پایان نامه‌ها با صنعت بسیار مهم است. پایان نامه‌ها وقت استادان، دانشجویان و اعضای هیئت علمی را می‌گیرند؛ بنابراین هرچه ارتباط  پایان نامه و صنعت بیشتر باشد، نتایج آن هم بسیار مفید خواهد بود، اما در حال حاضر ارتباط کمی بین این دو دیده می‌شود.

او  یادآوری کرد: ممکن است خیلی از این پایان نامه‌ها درصدد رفع نیاز‌های کشور باشند، اما در حال حاضر کارفرما یا سفارش دهنده مشخصی در این زمینه وجود ندارد و هدف از طرح فرصت مطالعاتی اعضای هیئت علمی این است که به روش مستقیم در صنعت مطابق نیاز جامعه فعالیت کنند و در این بخش‌ها بتوانیم به صورت مستقیم مشتری و کارفرما ایجاد کنیم.

رشد اقتصادی کشور در گرو ارتباط دو سویه دانشگاه‌ها با صنعت/ لزوم توجه جدی‌تر مسئولان بر تقویت ارتباط دانشگاه‌ها و صنعت

لزوم فعالیت دانشجویان در بخش‌های مهم صنعت

برات قبادیان معاون آموزش، پژوهش و فناوری وزارت صنعت، معدن و تجارت در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی، اظهار کرد: در وزارت صنعت، معدن و تجارت ۶ طرح ملی را شروع کرده ایم که یکی از آن‌ها نه تنها ارتباط بلکه مشارکت صنعت با دانشگاه هاست.

او افزود: دانشگاه فنی و حرفه‌ای از همه دانشگاه‌های کشور متفاوت تر بوده و برنامه‌های قالب آن اصولا برمبنای عملیاتی بودن است و از این رو نیرو‌های حرفه‌ای و مهندسان مهارتی تربیت می‌کند.

قبادیان تصریح کرد: وزارت صنعت با دانشگاه فنی و حرفه‌ای کشور تفاهم نامه‌ای امضا کرده تا بخش قالب مهارتی دانشجویان دانشگاه فنی و حرفه‌ای را در شهرک‌های صنعتی و سایر صنایع و معادن کشور حمایت کند.

معاون آموزش، پژوهش و فناوری وزارت صنعت، معدن و تجارت ادامه داد: تفاهم نامه همکاری دانشگاه فنی و حرفه‌ای با وزارت صمت که در تاریخ ۱۱ اسفند روز دوشنبه منعقد شد منجر می‌شود نیاز دانشجویان در بازار کار رفع شود و وزارت صمت هم بتواند فعالان خود را در حوزه صنعت از نیرو‌های مهارتی دانشگاه‌ها تامین کند.

قبادیان گفت: مطابق برنامه ریزی وزارتخانه دروس نظری در دانشگاه‌ها به دانشجویان آموزش داده می‌شود و آن‌ها در بخش صنعت به صورت عملی تمام یافته‌های دانشگاهی خود را پیاده سازی می‌کنند.

او اضافه کرد: با برنامه ریزی که شورای آموزش و پژوهش و مدیران صنعت، معدن و تجارت استان‌ها انجام داده اند تاکنون نمایندگان دانشگاه فنی و حرفه‌ای در استان‌ها ارتباطی در زمینه فعالیت دانشجویان در بخش صنعت نداشته اند و از این به بعد دانشجویان متناسب با رشته‌های تخصصی خود در بخش‌های مهم و مختلف جامعه از قبیل معدن، خودروسازی، فولاد، سیمان و پتروشیمی فعالیت‌های عملی شان را انجام دهند.

رشد اقتصادی کشور در گرو ارتباط دو سویه دانشگاه‌ها با صنعت/ لزوم توجه جدی‌تر مسئولان بر تقویت ارتباط دانشگاه‌ها و صنعت

ارتباط مستمر دانشگاه‌ها با صنعت در کشورهای توسعه یافته 

کشور‌های توسعه یافته توجه ویژه‌ای به ارتباط مستمر و مداوم دانشگاه‌ها با صنعت دارند و همین عامل باعث می‌شود تا این دو بخش بتوانند به رشد و توسعه یک دیگر کمک کنند، اما در مقابل کشور‌های توسعه نیافته به تولید دانش کمتر توجه می‌کنند و در بیشتر مواقع اگر فعالیتی در زمینه علمی انجام دهند آن علم به صورت کاربردی در خدمت جامعه قرار می‌گیرد، از این رو تولید علم و دانش در هر کشور باید منجر به خلق ثروت و پیشرفت همه جانبه کشور در بخش‌های متفاوت جامعه اعم از اقتصاد، سیاس، اجتماع، فرهنگ و ... شود.

در کشور ما هم ارتباط محکمی میان دانشگاه‌ها و صنعت آنطور که باید وجود ندارد، شاید در برخی زمینه‌ها در این حوزه دستاورد‌های علمی و موفقی از خود به نمایش گذاشته باشیم، اما میزان آن‌ها کافی نیست و باید تلاش مان را افزایش دهیم تا بتوانیم باعث پیشرفت اقتصادی کشور شویم.

در صورتی که میان دانشگاه‌ها و صنایع کشور تعامل دو طرفه ایجاد شود آن وقت است که می‌توان به تحقق برنامه چشم‌انداز ۲۰ ساله امیدوار بود، اما در حال حاضر پیوند میان دو بخش علوم و فناوری با دانشگاه و صنعت در کشور ضعیف و ناپایدار است و کمتر محصول تولیدی در را می‌توانیم بیابیم که حاصل فرایند تحقیق و توسعه باشد.

صرف اخذ مدرک دانشگاهی کافی نیست، بلکه نیازمند متخصصان ماهری در صنعت هستیم که بتوانند با علم و دانش خود در صنعت، جامعه و دانشگاه تحول ایجاد کنند و با ارائه ایده‌های خود محصول تولیدی را در قالب یک محصول فناور و رقابتی در اختیار افراد جامعه قرار دهند؛ بنابراین لازم است تا مسئولان کشور برای ارتباط بیشتر دانشگاه‌ها و صنایع به تدوین برنامه‌های گوناگون و کاربردی اقدام کنند تا بتوان با انجام چنین کاری پیشرفت اقتصادی کشور را فراهم کرد. از طرفی باید اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی را متناسب با رشته تحصیلی شان ایجاد کرد تا هم نرخ بیکاری در جامعه کاهش یابد و هم اینکه بتوان گامی موثر برای رشد کشور در زمینه‌های مختلف برداشت.

انتهای پیام/

 
 
 

برچسب ها : ,

امتیاز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در شنبه 16 اسفند 1399ساعت 2:36 توسط نوید مگ | تعداد بازديد : 262 |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


Powered By
blogtez.com